بنده به سهم خودم از تلاش شبانه روزي تيم مذاكرهكننده هستهاي كه حقا و انصافا هرچه در توان داشتند بهكار بردند تا نتيجه مطلوبي براي ملت ايران بهدست آورند، تشكر ميكنم و در عين حال چند نكته را در اين رابطه با مردم عزيز در ميان ميگذارم.
1- قطعا اتحاد در حمايت از تيم مذكرهكننده هستهاي مانند پشتيباني از سربازان عرصه نبرد با دشمن ضروري است. نبايد پشت تيم مذاكرهكننده را خالي كنيم اين كار مثل آن است كه وسط صحنه نبرد بهدليل اختلاف سليقه و درگيريهاي قبلي شخصي و گروهي با سربازان، نبرد آنها را زير سؤال ببريم. دل نگراني از جزئيات تفاهم شده قابل پذيرش است اما توقعات بيجا داشتن از يك مذاكره در اين سطح به دور از منطق و عقل است. قاعدتا منطق مذاكره منطق دادوستد است و البته توازن اين دادوستد اهميت دارد اما برخي بهگونهاي اظهارنظر ميكنند كه گويا قرار است در مذاكره فقط حرف ما به كرسي بنشيند! از سوي ديگر اگر معتقد باشيم هر توافقي خوب نيست و اين عبارت را صحيح ندانيم كه توافق بد بهتر از توافق نكردن است همچنانكه اوباما و آمريكاييها به اين موضوع اشاره كردند بنابراين به صرف اعلام توافق هم نبايد اظهار شادي و شعف كنيم تا زماني كه جزئيات آن كامل و شفاف ارائه نشده است. اما به يقين آنچه در بيانيه مشترك آمده اگر برداشت لغو يكباره تحريمها در ازاي اقدامات ايران صحيح باشد بايد اميدوار بود كه در تدوين نهايي توافق و طرح جزئيات نيز به همين منوال پيش برود. قطعا ما بين بيانيه كاخ سفيد و سخنان وزير امورخارجه كشورمان بايد به نماينده ديپلماسي كشورمان اعتماد كنيم و اميدوار باشيم كه چارچوبي كه او طرح ميكند در روند مذاكرات سهماه آينده به ثمر بنشيند.
2- موضوع مذاكرات هستهاي يك موضوع ملي و فراجناحي است و تحليل و موضعگيري درباره آن از عينك منافع و مصالح گروهي و جنــــاحـي بزرگترين خيانت به آرمانهاي انقلاب و آينده اين ملت و سرزمين است.
براي استقلال و رشد و شكوفايي اين كشور خونهاي زيادي ريخته شده و سربازان وسرداران بسياري جانشان را كف دست گرفته و از حيثيت و شرف اين ملت و انقلاب دفاع كرده و ميكنند. نفوذ و اقتدار فعلي ما در منطقه محصول همين جانفشانيها و مجاهدتهاست. چه خيانت بزرگي است كه در وانفساي نبرد منطقهاي و هستهاي عدهاي بهدنبال آن باشند كه از اين نمد كلاهي براي خودشان ببافند كه قطعا اين خيانت به مردم هرگز بخشودني نيست. اگر پيروزي در كار هست همه ملت پيروزند و اگر تنگنايي وجود دارد همه بايد مشاركت كنند تا مملكت از اين تنگنا خارج شود. درايت و تدبير رهبري در انتخاب عنوان سال از اين روست كه هم دولت و هم ملت بايد همدل و همزبان باشند تا مبادا گرفتاري در گرداب تفرقه و كسب منافع و مصالح سياسي و جناحي به كشتي نظام و كشور صدمه بزند.
3- بدون شك يگانه مسير موفقيت و پيشرفت كشور درون مرزهاي اين سرزمين است. سرنوشت ما و چشمانداز بلندمدت اين مرزو بوم را نه ژنو مشخص ميكند نه وين نه لوزان و نه هيچ جاي ديگر. نه اوباما مشخص ميكند نه كري و نه هيچكس ديگر. آينده اين مملكت در دستان خود ماست به فرهنگ كار ما وابسته است، راز پيشرفت در مناطق جغرافيايي مستعد كشاورزي است، در صنايع گوناگون نهفته است، در اقيانوس سرمايههاي فكري موج ميزند كه بهعنوان نمونه در حوزه فناوري خاك ميخورد.
سرنوشت اين كشور را من و شما رقم ميزنيم، جوانان خوش فكر و با انگيزه و تحصيل كرده رقم ميزنند. اقتصاد اين كشور را بايد از درون مقاوم و مستحكم كرد. قطع وابستگي به نفت و خامفروشي منابع غني اين كشور تلاش و همت ميخواهد، روحيه جهادي ميخواهد تا گردنههاي سخت را طي كند. لوزان هرچقدر هم كه شادي بياورد آينده ما را نميسازد. چرخ اقتصاد ما را براي هميشه نميچرخاند. گره زدن همه امورات كشور به مذاكرات هستهاي اشتباه بوده و هست. تماشاچي كردن مردم، فعالان اقتصادي و بهويژه مسئولان ردههاي مختلف به نتايج مذاكرات آثار زيانباري دارد. همچنانكه نتيجه بلافصل اين اتفاق مطالبه عمومي براي كاهش فوري قيمتها و... خواهد بود كه دور از انتظار است و در آينده نزديك سرخوردگي به ارمغان ميآورد. ما در دوره دولت نهم و دهم بالاترين درآمد نفتي را داشتيم اما وضعيت اقتصادي كشور مطلوب نبود و همچنان خامفروشي ميكرديم. اگر همه مراحل مذاكرات به خوبي و مطابق ميل ما پيش برود دوباره ميتوانيم در مقياس بيشتري نفت بفروشيم و دوباره اقتصاد نفتي رونق ميگيرد. پس راهحل نهايي رشد و پيشرفت كشور ما به مديريت منابع اين سرزمين بر ميگردد نه گره مذاكرات!
4- بزرگترين خيانت را كساني مرتكب ميشوند كه موضوع مذاكرات هستهاي و موضوعات مشابه را ابزاري براي دوقطبي كردن جامعه استفاده ميكنند. كساني كه بر اين شيپور ميدمند، قطعا خير و صلاح اين ملت و سرزمين را نميخواهند و اهداف ديگري را دنبال ميكنند و متأسفانه عدهاي هم جاهلانه در اين دام گرفتار ميشوند و حتي در بين خانوادهها و دوستان نيز به يك طيف صفر و صدي گرايش پيدا ميكنند و از روي هيجان يا چشم بسته همهچيز را نفي ميكنند و يا چشم بسته به به و چه چه ميكنند و در تقابل با يكديگر قرار ميگيرند. خسارتهاي جبران ناپذيري كه از اين رهگذر نصيب ملت ميشود بعضا جبران ناپذير است.
در پايان بنده اميدوارم كه در سال همدلي و همزباني ملت و دولت، مردم ايران طعم شيرين پيروزيهاي بزرگ را بچشند و با ايستادگي بر سر آرمانهايي كه اين انقلاب بر آن اساس بناشده نصرت الهي همراه اين ملت باشد. انشاءالله
نظر شما